محل تبلیغات شما
سلام 

فکر کنم همین ک شیش ماهی ی بار هم میام جای شکرش باقی باشه البته الان ک دیگه کسی اینجا نیس پشه هم پر میزنه 

پست قبلی درمورد واکسن یکسالگی محیا بود الان باید بگم واکسن هجده ماهگی اش ک برام کابوس بود هم خیلی وقته زدم و تموم شد در کل من راحت شدم آره من راحت شدم چون استرسی ک من داشتم هیچ وقت محیا نمیتونه داشته باشه ‌‌ 

همه چی خوبه گاهی تلخ گاهی شیرین گاهی انقد تلخ ک فکر میکنی دیگه شیرین نمیشه گاهی انقد شیرین ک بازم تلخ میشه .

میخواستم ی دفتر بردارم روز ب روز محیا رو توش بنویسم اما خیلی بده ک همش امروز فردا میکنم اخرشم مث ی حیوان محترم پشیمون میشم

اینهمه اتفاق من از کجاش باید بگم؟؟؟

کابوس شب ها هم تموم شد

مادر بودن سخت ترین نسبت دنیاست

ک ,گاهی ,هم ,تلخ ,محیا ,ی ,راحت شدم ,تموم شد ,من راحت ,گاهی انقد ,میکنی دیگه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انتخابات مجلس